۱۳۸۹ تیر ۷, دوشنبه

با ۱۸ تیر امسال چه خواهیم کرد؟ حتی دیگه زحمت صحبت در این رابطه را هم به خود نمیدهیم!

دوستان ما به کدام سمت در حرکتیم؟ سکوت در خیابان کم بود سکوت در اینترنت هم حاکم شد؟ الان امثال شریعتمداری چه می گویند؟ لابد می گویند جنبش سبز در فضای مجازی هم سرکوب گشت ! نه؟ ۱۸ تیر نزدیک است و این موضوع تا خود ۱۸تیر میبایست داغ باشد. یادتان باشد پیروز ۲۲ خرداد ما بودیم ۱۸ تیر نیز ما باید پیروز شویم!‌ پیشنهاد میکنم دو موضوع را هرچه سریعتر داغ کنیم.
۱- الله اکبر ۱۷ تیر. ۲- تظاهرات گسترده در سالروز حادثه کوی دانشگاه.

ایرانی همراه شو.

۱۳۸۹ خرداد ۲۹, شنبه

دانشجو همراه شو!‌ دانشجویان دانشگاه آزاد تهران مرکز فردا ساعت ۱۲ در سوگ شهادت ندا تجمع خواهند کرد.

دانشجویان دانشگاه آزاد تهران مرکز فردا ساعت ۱۲ در سوگ ندای عزیز تجمع خواهند کرد. دانشجو همراه شو

دوستان خاموشی ۳۰ خرداد اطلاع رسانی زیادی لازم دارد و کافی نیست/آن شب در سوگ ندا الله اکبرمان را نیز بگوییم!

همسنگرانم خاموشی تنها در ۳۰ خرداد دو مشکل اساسی دارد، اول از همه باید قبول کرد که اطلاع رسانی خارج از فضای اینترنت ضعیف است و چنین حرکتی نیاز به اطلاع رسانی وسیع دارد و دوم آنکه تهیه فیلم و گزارش برای آن بسیار دشوار و به نحوی ناممکن است. حال چه باید کرد؟‌ می توان همزمان با خاموشی ساعت ۱۰ ، الله اکبرمان را نیز بر بام منازل فریاد کنیم تا هم صدایمان به گوش اهالی برسد که خود نشان از بیداری جنبش دارد و هم تهیه گزارش و فیلم ساده تر باشد. دوستان این تنها یک پیشنهاد بود.

۱۳۸۹ خرداد ۲۷, پنجشنبه

ننگ بر این مراجع همیشه ساکت، اینها امروز بیش از هر زمانی تنها به فکر منافع خویشند! آهای بیدار شوید. ببینید چه بر سر این ملت آمده!‌

افسوس!‌ حمله به بیت صانعی و محاصره آن با سکوت همراه بود، تعرض به بیت امام نیز با سکوت، اهانت به بیت منتظری و حمله به دفتر ایشان هم همینطور! توهین بی سابقه به نوه ی خمینی هم که چیزی جز سکوت نسبی در بر نداشت.... از همه مهمتر کشتار و شکنجه مردم بی گناه!‌ اما باز هم سکوت و سکوت و سکوت. تا جایی که ما در کتاب های تاریخ مدارس خواندیم و خاطرمان یاری می دهد مراجع همیشه طرف ملت بودند و در بزنگاه ها بداد ملت می رسیدند. اما حالا چه؟‌ شاید تاریخ اشتباه می گوید یا شاید مراجع زمان ما اینگونه اند!‌ آهای بیدار شوید. ببینید چه بر سر این ملت آمده!‌ امروز به بیت صانعی حمله می شود فردا نوبت خود شماست..

۱۳۸۹ خرداد ۲۴, دوشنبه

تنها در جمهوری اسلامی اتفاق می افتد! برگ جریمه بد حجابی (تصویری)




شرم بر تو باد! حمله به خانه ی شهدا پاسخ محکمی دارد آقای دیکتاتور. وعده ما فردا ۵ تا ۷ بهشت زهرا

چه می کنی دیکتاتور؟‌چه کسی را می ترسانی؟ حمله به خانه ی سهراب اعرابی؟ پروین فهیمی (مادر سهراب) اگر ترسو بود که زود تر از اینها عقب می کشید!‌ ننگ بر تو ای احمق،‌ حمله به بیت آیت الله صانعی کم بود با این خانواده شهید هم چنین کردی؟ امثال من بسیارند که اکنون آتش خشم این رفتارت را به دل دارند. می آیم،‌ آری فردا به دعوت این ۳ خانواده شهید می آیم تا ببینم آن کیست که ترسوست؟‌ من؟ پروین فهیمی؟‌ یا تو که ۲۲ خرداد از پایتخت پادگان می سازی؟
وعده ما فردا بهشت زهرا

۱۳۸۹ خرداد ۲۳, یکشنبه

ماجرای جالب بلایی که بر سر یک مجسمه هنری در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی افتاد

یکی از جالبترین قسمت های موزه هنرهای معاصر، مجسمه ای است که در اوایل انقلاب در کنار درب ورودی موزه نصب شده بود.

داستان مجسمه زن و مرد کشاورز اثر داریوش صنیع زاده را تمام ایرانیان باید بشنوند و به خاطر سپرده و برای آیندگان تعریف نمایند.


این مجسمه در دوران پهلوی در جلوی وزارت کشاورزی در خیابان بلوار کشاورز قرار داشت ولی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مورد غضب بعضی از تندروهای مذهبی قرار گرفت و دلیل آن هم سه چیز بود:

یکی سر بدون روسری زن

دومی ساق پای برهنه زن که دامن به پا داشت

و سوم نماد کمونیسم بودن آن


ابتدا آن آدم عقل کلی که تصور کرد این مجسمه باعث فساد میشود , دستور داد تا مدتی روی آن را با برزنت پوشاندند و کسانی که مجسمه را در آن محل به یاد نداشتند ، مدت ها سر در گم بودند که این شی عظیم زیر برزنت جلوی وزارت کشاورزی چیست ؟


مدتی بعد برزنت را برداشتند و با برزنت روی سر زن کشاورز را که برهنه (!) بود و مشغول آبیاری گیاهی نمادین , محجبه کردند، یعنی لچکی روی سرش انداختند و پای زن را هم که لخت بود، شلوار بد ریختی از جنس همان برزنت پوشاندند.

اما این کارها چنان با بد سلیقگی انجام شد که بینندگان تصور می کردند سر و پای زن کشاورز را گل مالی کرده اند.

به این ترتیب مجسمه بکلی از ریخت افتاد و مورد تمسخر مردم قرار گرفت و تا مدتها سوژه مردم و مطبوعات بود.

مبتکران لابد تصور نمی کردند چنین کاری با یک مجسمه فلزی چنین باعث مضحکه آنها خواهد شد.

ناچار تصمیم گرفته شد تا آن را از جلو وزارت کشاورزی برداشته و به جلو موزه هنرهای معاصر منتقل کنند.

این کار انجام شد ولی گویا باز هم یک مبتکر و نخبه ای بر فساد آمیز بودن این مجسمه شک برد و دستور دادند اینبار آن را چنان جایی قرار دادند که اثری از آن باقی نماند.

پس مجسمه را از جلوی موزه هنرهای معاصر هم برداشته و به انتهای باغ مجسمه موزه معاصر منتقل کرده اند تا چشم انس و جن بر آن نیافتد تا به بهترین شکل ممکن امر به منکر و نهی از معروف کرده باشند.

آنهم با یک مجسمه.


خوب به این مجسمه نگاه کنید.....

به نظر شما چه کسی ممکن است با دیدن این مجسمه تحریک جنسی شود..؟؟؟




هموطن همراه شو،‌ امشب همزمان با سخنرانی احمدی نژاد فریاد مرگ بر دیکتاتور سر خواهیم داد!

امشب ساعت ۹ سخنرانی رئیس دولت کودتاست. همزمان با شروع سخنرانی فریاد مرگ بر دیکتاتور سر خواهیم داد.

۱۳۸۹ خرداد ۲۲, شنبه

امروز دست کم شاهد بازداشت ده تن از بچه های جنبش بودم،‌ یاد آن صحنه ها خوشحالی این پیروزی را به کامم تلخ میکند،افسوس که اکنون نیستید

نمی دانم شما هم آنچه را که من دیدم دیدید یا خیر؟‌ حتما صحنه هایی مشابه اون رو دیده باشید. الان که من با خیال راحت در منزل این مطلب رو پست می کنم یا شمایی که با خیال راحتتر امتیاز میدهید آنها زیر باد کتک برادران عرزشی و پست قرار دارند. از خداوند برای تک تک این عزیزان آرزوی صبر دارم. خدا پشت و پناهتان تا جایی که بتوانم برایتان تلاش می کنم، البته اگر بتوانم مثبت واقع شوم. افسوس که اکنون نیستید.

پیروز شدیم!‌ آری، جنبش سبز زنده است. این پیروزی را بربام منازل با فریاد الله اکبر جشن خواهیم گرفت+‌(گزارش کامل از مشاهداتم)

امروز تهران شدید ترین تدابیر امنینی را تجربه کرد اما در نهایت پیروز میدان جنبش سبز بود و این پیروزی را بر پشت بام با فریاد الله اکبر جشن خواهیم گرفت!!‌ گزارشی از مشاهداتم: از ساعت ۳:۳۰ در میدان انقلاب بودم،‌ خبری از حضور مردم به چشم نمی خورد، مردم به طور عادی به حرکت خود ادامه می دادند و مغازه ها باز بودند. کمی به سمت آزادی به حرکت افتادم باز هم خبری از مردمی که بگوییم برای تظاهرات آمده بودند نبود، تنها گارد ویژه و لباس شخصی ها بودند که حضور گسترده داشتند. ساعت حدود ۴:۳۰ بود که به طرف انقلاب حرکت کردم تا اگر خبری نیست به خانه برگردم که ناگهان باتوم های ماموران را دیدم که بالا و پایین می رفتند و مردمی که پا به فرار می گذاشتند. سر یک کوچه زمانی که جو یه مقدار آروم تر بود ایستاده بودیم که باز مردم شروع به شعار مرگ بر دیکتاتور کردند، دیگر حضور مردم ۲ برابر شده بود و پیاده رو مملو از جمعیت بود، اما گویی جنبش شیوه اعتراض رو تغییر داد و تنها با راهپیمایی سکوت در پیاده رو حرکت میکرد، تا آنجا که چشم میدید پیاده رو پر از جمعیت بود،درکل حضور مردم چشم گیر بود و براحتی میتوان جمعیت امروز رو چند صد هزار نفری یا حتی میلیونی نام برد.

۱۳۸۹ خرداد ۲۱, جمعه

لغوراهپیمایی معترضان، نشان قدرت یاضعف؟ نظرعباس میلانی،شیرین عبادی،عبدالکریم لاهیجی،ابراهیم نبوی،مسعود بهنود و احمدسلامتیان دراین خصوص


رهبران مخالفان می گویند دولت محمود احمدی نژاد تنها به طرفداران خود اجازه راهپیمایی می دهد

صمیم میرحسین موسوی و مهدی کروبی برای لغو راهپیمایی روز بیست و دوم خرداد واکنش های مختلفی در پی داشته است.
گروهی از معترضان می گویند این تصمیم بخاطر بالا بودن احتمال توسل حکومت به خشونت، خردمندانه است و نباید دلسرد شد.

اما گروهی از مخالفان دولت محمود احمدی نژاد نیز عقیده دارند نباید مقابل خشونت ورزی حکومت عقب نشست. این دسته، اقداماتی رادیکال را برای پیشبرد اهداف جنبش سبز توصیه می کنند و می گویند اصرار آقایان موسوی و کروبی به حرکت در چارچوب قانون اساسی تنها به پایداری جمهوری اسلامی کمک می کند.

به عقیده آنها، خالی کردن خیابان ها به موضع حکومت درباره شکست خوردن معترضان قوت می بخشد.

نظر عباس میلانی، استاد دانشگاه استنفورد، شیرین عبادی، برنده جایزه صلح نوبل، عبدالکریم لاهیجی، حقوقدان و فعال حقوق بشر، ابراهیم نبوی و مسعود بهنود، روزنامه نگار و احمد سلامتیان، تحلیلگر سیاسی را در این خصوص جویا شدیم.


عباس میلانی: این نشانه سعه صدر است

“من تصورم این است که آقای موسوی و کروبی اطلاعاتی داشتند و مردم هم شواهدی در خیابانها دیدند مبنی بر این که رژیم نیروهای خود را بسیج کرده تا اگر مردم به خیابانها آمدند، مثل سال قبل آنها را مورد ضرب و شتم و حمله قرار بدهد. بنابراین رهبران جنبش سبز به این نتیجه رسیدند که بهایی که باید برای این کار پرداخت، خیلی گزاف است.

من تصورم این نیست که این تصمیم نشانه ضعف این جنبش است، بلکه نشانه سعه صدر است. نشانه آن است که هم جنبش و هم رهبرانی مانند آقایان کروبی و موسوی نمی خواهند از مسیر خشونت به پیروزی برسند.

همین دیروز روزنامه کیهان که شیوه کار و سلوکش معلوم است، چون می دانست وزارت کشور مجوز راهپیمایی را نمی دهد، پیش بینی کرده بود که رهبران جنبش سبز راهپیمایی را لغو خواهند کرد چون طرفدار ندارند.

اتفاقا من فکر می کنم که درست خلاف این مساله است. اگر جنبش سبز طرفدار نداشت، برای رژیم خیلی راحت بود که پته این جنبش را روی آب بریزد. برایش خیلی راحت بود که به التهاب موجود پایان دهد. برایش خیلی راحت بود که آبروی جنبش سبز را در دنیا ببرد.

این که بعد از یک سال دو تن از رهبران پیشین ایران تقاضای راهپیمایی بدون شعار و فریاد می دهند ولی رژیم هنوز جرات ندارد اجازه چنین تظاهراتی را بدهد، به گمان من نشانه ضعف رژیم است، نه ضعف جنبش.

مهمترین دستاورد جنبش سبز این است که شاید بهتر از هر وقت دیگری، واقعیت استبدادی حکومت ایران را نشان داده و اعتباری برای ادعای مردم سالاری یا حتی جمهوریت رژیم باقی نمانده است.

امروز وضعیت جنبش دموکراتیک ایران با صد سال پیش قابل قیاس نیست. اگر در نظر بگیریم که سه تن از سران پیشین جمهوری اسلامی (حالا آقای رفسنجانی را در نظر نمی گیریم) به صف آزادیخواهان و دموکراتها پیوسته اند، می بینیم که اینها دستاوردهای شگفت انگیزی است.

جنبش سبز واقعا تصویر ایران در عرصه بین المللی را یک شبه عوض کرد. تصویر مملکتی که حامی تروریسم معرفی می شد، به پیشرفته ترین و بایسته ترین و قدرتمندترین جنبش دموکراتیک جهان تبدیل شد. به یک روایتی، سه میلیون نفر به قول خود آقای قالیباف (شهردار تهران) پارسال در تهران به شکل مسالمت آمیز (در ۲۵ خرداد) تظاهرات کردند.

در این چهل، پنجاه سال اخیر که تاریخ دنیا را اندکی مطالعه کرده ام، هیچ نهضتی را در هیچ کشوری به یاد ندارم که سه میلیون نفر را با چنین نظمی، بدون حزب، بدون ارتباطات، بدون اجازه رسمی، به خیابانها بیاورد. این دستاورد شگفت انگیزی است.”


شیرین عبادی: حکومت حاضر به اجرای قانون اساسی نیست

“مساله مهم این است که جنبش سبز زمانی پیروز خواهد شد که به خشونت متوسل نشود.

دولت از اعطای حقوقی که در قانون اساسی برای مردم به رسمیت شناخته شده، یعنی راهپیمایی مسالمت آمیز، خودداری کرد و برای این که مردم هزینه بیشتری نپردازند، کسانی که دعوت به راهپیمایی کرده بودند، دعوتشان را پس گرفتند و از مردم خواستند به طرق دیگر اعتراضشان را ابراز کنند. این نشان از آن دارد که حکومت حاضر به اجرای قانون اساسی نیست.

حالا که راهپیمایی لغو شده، سایر شیوه های اعتراض از قبیل برگزاری مراسم یادبود و جشن تولد برای زندانیان سیاسی، گردهمایی “مادران عزادار” و نوشتن در وبلاگها می تواند مورد استفاده قرار بگیرد. مهمترین ابزار برای بیان اعتراض همانی است که تاکنون مورد استفاده قرار گرفته است: اینترنت.

مردم دلسرد نشده اند، زیرا می دانند لغو راهپیمایی برای جلوگیری از خشونتهای بی مورد دولت و برای حفاظت از جان و آزادی مردم است و مردم باید به همان شیوه های قبلی خود، به مبارزه ادامه دهند.”


عبدالکریم لاهیجی: همه مردم حاضر نیستند حداکثر هزینه را بپردازند

“مطالبات فقط از طریق راهپیمایی پیگیری نمی شود. هر روز خواسته های مردم گسترده می شود. با توجه به دغدغه های مردم درباره معیشت، کار و گرانی، دامنه خواسته های مردم خواه ناخواه گسترش می یابد. مردم باید به هر صورتی که خود تشخیص می دهند، این مطالبات را مطرح کنند.

آنچه مسلم است این که رهبری سیاسی جنبش، با توجه به موازنه قوا، باید شیوه هایی را انتخاب کند که تلفات و ضایعات کمتری برای مردم داشته باشد، چون در بسیاری از موارد این تلفات و ضایعات است که موجب سرخوردگی مردم می شود، زیرا همه مردم حاضر نیستند حداکثر هزینه را برای مبارزه، حتی مبارزه اجتماعی، بپردازند.

حال که ایرانیان داخل کشور با چنین محدودیتهایی مواجه اند، ایرانیان خارج از کشور باید بلندگوی مبارزه داخل باشند. باید حداکثر پیشتیبانی را در این مبارزه برای مردم ایران کسب بکنند.

باید از دولتهای خارجی بخواهند به حکومت ایران فشار بیشتری بیاورند تا این موج اختناق که متاسفانه روز به روز رو به افزایش است، در ایران فروکش بکند و زندانیان سیاسی آزاد شوند.”


ابراهیم نبوی: جنبش سبز به حرکتهای مسالمت آمیز گرایش دارد

“موضوع این است که ما از برگزاری یک راهپیمایی چه بدست می آوریم و از عدم برگزاری آن چه از دست می دهیم. وقتی حکومت اجازه راهپیمایی نمی دهد، مفهومش این است که می داند جمعیت عظیمی به خیابان خواهد آمد. آقایان مسئول مملکت اگر واقعا فکر می کنند که جنبش سبز مرده یا جمعیت اندکی دارد، اجازه بدهند تا معلوم شود چند نفر به خیابان می آیند.

طبیعی است که جنبش سبز به حرکتهای مسالمت آمیز گرایش دارد. اگر بخواهید حرکتی خشونت آمیز انجام دهید، شاید فقط پنج یا ده هزار نفر در آن شرکت کنند، ولی برای حرکتی مسالمت آمیز ممکن است یک میلیون نفر شرکت کنند.

بعلاوه این تصمیم به این مفهوم نیست که مردم نمی توانند به خیابان بروند و تظاهرات کنند. اتفاقا من به خیلی از دوستان توصیه می کنم که اگر مهندس موسوی گفت شعار ندهید، از روی پشت بام شعار بدهند و بگویند “مرگ بر دیکتاتور”. دست جمعی به خیابان بروند و اعتراض کنند. کسی که جلوی گروه های مختلف اجتماعی را نگرفته است.

در واقع آقای موسوی و کروبی دارند به آن بخش از نیروهای سیاسی که به حرف آنها گوش می دهند، پیشنهاد و راهکار می دهند. وگرنه آقای موسوی نگفته که مردم نمی توانند به خیابان بروند.”


مسعود بهنود: موسوی و کروبی نمی خواستند به نداها و سهراب ها اضافه کنند

“این تصمیم به دلایل متعدد تصمیم خردمندانه ای است، بخاطر این که آقایان موسوی و کروبی در نامه ای که به وزارت کشور نوشتند، به اندازه کافی یا به اندازه ای که بیشتر از آن ممکن نبود، برای برگزاری چنین تظاهرات آرامی امتیاز دادند.

در آن نامه بهرحال بطور ضمنی دولت آقای احمدی نژاد و وزارت کشور آن را پذیرفتند و پذیرفتند که شعار ندهند تا صداقت دولت محک بخورد. به نظر می رسد تا همین جا هم به مقصود خود رسیده اند. دولت آنقدر خود را در شرایط آسیب پذیری می بیند که تحمل چنین تظاهراتی را هم ندارد.

مدتها درباره کارایی اعتراضهای خیابانی بحث هست. اکثر کسانی که تجربه و مطالعه کافی داشتند، معتقد بودند که اعتراضهای خیابانی دیگر کارایی ندارد، چون حکومت تمام نیروهایش را بسیج کرده و هزینه حضور در خیابان را بالا برده و در این حالت دارد احساس پیروزی می کند چرا که به خیال خودش موفق شده سطح خیابانها را پاکسازی کند، اما این هزینه به گردن حکومت افتاده است.

بنابراین نظر غالب مصلحت اندیشان این است که از اینجا به بعد باید این فاز اعتراض خیابانی را تمام شده دانست و به قول خودشان در جهت تعمیق نهضت حرکت کرد. در یک سال اخیر گامهای بلندی در این راه برداشته شده و در مقابل جناح سرکوبگر یا کودتا یا هر چه اسمش را بگذاریم، بسیار باریک شده است.

در حقیقت می توان گفت که حکومت دارد با وزن سنگینی، روی لبه نازکی حرکت می کند و به همین جهت از اینجا به بعد نهضت می تواند هزینه زیادی ندهد.

با لغو راهپیمایی، آقایان موسوی و کروبی به هواداران خود این پیام را دادند که آنقدر تعداد شما زیاد است یا بنا به آن شعار معروف، چنان بیشمار هستید که حکومت می ترسد به شما اجازه دهد حتی بدون شعار به خیابان بیایید.

از اینجا به بعد مسئولیت بر عهده مردم است. رهبرانشان با یک نامه ساده به آنها علامت دادند. حکومت را امتحان کردند و نمره رفوزگی دادند.

به نظرم اکنون زمان دلسردی طرفداران جنبش سبز نیست، بلکه باید به این فکر کنند که رهبرانشان حاضر نشدند به نداها اضافه کنند، به سهرابها اضافه کنند و مردم باید بیشتر دنبال راهکارهای یک نهضت ضد خشونت آرام باشند.”

احمد سلامتیان: جنبش سبز نهادینه و تثبیت شده است

”اگر قبول بکنیم که جنبش اصلاحات، یک جنبش مطالبه محور و مدنی است، یکی از تکالیف رهبران یک جنبش مدنی ارزیابی هزینه ای است که هر حرکت اجتماعی به تکیه گاه اجتماعی آنها وارد می کند. بنابراین تصمیم آقایان موسوی و کروبی برای لغو راهپیمایی را یک عقب نشینی سیاسی نمی بینم که بین پیروان آنها واخوردگی و یاس ایجاد کند.

امروز جنبش سبز دیگر مساله اصلی را در زد و خورد و وزن کشی خیابانی نمی بیند، بلکه دارد یک روند سیاسی و تشکیلاتی پرنفس را شروع می کند. امروز اگر دستاوردهای سیاسی حاکمیت در یک سال اخیر را با دستاوردهای جنبش سبز مقایسه کنیم، می بینیم که برنده هماوردی سال گذشته که یکی از جنبه هایش برگزاری یا عدم برگزاری راهپیمایی است، جنبش اعتراضی بوده که توانسته خودش را در صحنه سیاسی ایران نهادینه و تثبیت کند.

عملا وضعیت به جایی رسیده که شخص آیت الله خامنه ای که رای گیری بیست و دوم خرداد را یک حماسه ملی خوانده بود، حاضر نشده برای گرامیداشت آن یک برنامه راهپیمایی ترتیب دهد. او حالا در ترکیب رهبری دستجمعی جنبش سبز یک نوع رهبری اجتماعی را در مقابل خود می بیند.

من فکر می کنم یکی از امتحانهایی که اکنون پیش روی جنبش سبز قرار دارد، این است که آیا رهبری آن چنان تکامل یافته است که بتواند بدنه خود را در زمان لازم به حرکت درآورد و متوقف کند. آیا بدنه اجتماعی از رهبری آن پیروی می کند یا خیر؟

هیچ حرکت اجتماعی بدون حداقل انضباطی که بتواند تاکتیکهای لازم را برای آرایش و بروز نیروی خود بکار ببرد، نمی تواند به موفقیت برسد.

اما معتقدم بخشی از بدنه اجتماعی هر نهضتی قابل کنترل نیست، هرچند آقایان موسوی و کروبی کسی را از شرکت در راهپیمایی منع نکرده اند. از همین رو، این امتحانی است که میزان پیروی بدنه اجتماعی جنبش سبز از رهبرانش را تا حد زیادی مشخص می کند.”

۱۳۸۹ خرداد ۲۰, پنجشنبه

شنیدم!‌ آری، آریاشهر سراسر الله اکبر است. گویی به یک باره ملت هوشیار شد!

مو به تنم سیخ شد. دیکتاتور امشب لرزید! سراسر آریاشهر هم اکنون فریاد الله اکبر است. همه آماده یک خیزش عظیم!

آفرین بر رهبران هوشیار جنبش سبز،‌ لغو به موقع اما معنا دار راهپیمایی ۲۲ خرداد از سوی موسوی و کروبی!

آری!‌ بسیار روشن بود که قرار است چنین شود، اما نکته بین باشیم. از حدود یک ماه گذشته آقایان موسوی و کروبی در حال اطلاع رسانی برای حضور معترضان بودند،‌شک نکنید و می دانیم که آنها هم می دانستند مجوزی در کار نخواهد بود و کودتاچیان مجددا قشون کشی خواهند کرد! اما اطلاع رسانی خود را به موقع آغاز کردند ولی تصور کنید آنها بدون مجوز تاکید بر حضور مردم داشتند‌!‌ چه میشد؟‌ شاید چندین تن کشته می شدند آنوقت من و شما هم این را از رهبران می پرسیدیم که چرا؟‌شما که می دانستید اینها می کشند،‌پس چرا دعوت کردید؟‌ حال بدانید همسنگرانم! آنها بیش از هر زمانی چشم به حضور ما دارند و این روز را از روزهای سرنوشت ساز آینده جنبش میدانند. من که مصمم تر از گذشته حضور خواهم داشت، تو نیز همراه باش.

۱۳۸۹ خرداد ۱۸, سه‌شنبه

برنامه امشب پشت بام های ایران: الله اکبر !! ننگ بر من اگر آرام بنشینم.

این تنها مسئله ای است که اطلاع رسانی هم نیازی ندارد،‌ آنقدر حکومت در انزجار بسر می برد که تنها کافیست منی که مطلع هستم الله اکبر اول را بگویم آنوقت خواهید دید چگونه همراهی خواهید شد.. بشتابید تا شب نشده بار دیگر این موضوع را در بالاترین داغ کنیم.

۱۳۸۹ خرداد ۱۷, دوشنبه

۱۸ خرداد از راه رسید‌!‌ قرارمان پا برجاست، از امشب ساعت ۱۰ فریاد الله اکبر را طنین انداز خواهیم کرد.

آری‌!‌ ۱۸ خرداد هم فرا رسید و تنها ۴ روز دیگر تا ۲۲ خرداد!‌ من که هرچی تخم مرغ رنگی و اسپری و ماژیک سبز داشتم خالی کردم و از امشب طبق وعده جنبش فریااااااد الله اکبر را سر خواهم داد. ایرانی همراه شو،‌این سرزمین بیش از هر زمانی به من و تو احتیاج دارد. الله اکبر!

۱۳۸۹ خرداد ۱۵, شنبه

دوستان قضاوت با شما‌‌ ! شریعتمداری: اعتراض یكپارچه، خودجوش و پرخروش توده های میلیونی حاضر در مراسم به جناب آقای سیدحسن خمینی !


به نقل از کیهان‌ " در جريان حضور حماسی و بی نظير 14 خرداد، رخداد ديگری نيز اتفاق افتاد. اين رخداد، اگرچه به ظاهر، در حاشيه بود ولي عبرت انگيز و درس آموزتر آن بود كه بيرون از متن تلقی شود و آن، اعتراض يكپارچه، خودجوش و پرخروش توده های ميليونی حاضر در مراسم به جناب آقای سيدحسن خمينی، نوه حضرت امام(ره) بود. اين اعتراض به اندازه ای فراگير بود كه نوه حضرت امام(ره) را نه فقط از ادامه سخن بازداشت، بلكه فرصتی برای سخنان ايشان باقی نگذاشت و آقای سيدحسن خمينی را ناچار به قطع سخن و ترك تريبون كرد. اقدام به موقع و حرفه ای صدا و سيما در پيشگيری از پخش شعارهای مردم، درخور تقدير است، چرا كه شعارها هرچند عليه نوه حضرت امام(ره) بود ولي به نظر مي رسد كه پخش آن از صداوسيماي جمهوري اسلامي ايران به مصلحت نبود"
دوستان قضاوت با شما‌ !‌ هرچند ما میدانیم که این عده سازمان یافته بودند اما آنقدر بی حرمتی و فحاشی کردند که صدا و سیمای چاپلوس و دروغین هم قسمت هایی از آن را حذف کرده و جالبتر آنکه حسین شریعتمداری به این فحاشی ها می بالد‌! آقای شریعتمداری اگرچه فحاشی از سوی عده ای خاص صورت گرفته اما میدانیم که تمام آن هایی که در ۱۴ خرداد حضور داشتند در فحاشی مهارت خاصی دارند، هرچند که از سوی اوباشی مثل شما این یک امتیاز مثبت تلقی می شود‌.

۱۳۸۹ خرداد ۱۴, جمعه

طبل جنگ را امروز خود محمود و خامنه ای به صدا در آوردند/برماست امشب با غریو الله اکبر پاسخ این اراجیف را بدهیم

طبل جنگ را امروز خود محمود و خامنه ای به صدا در آوردند و ساندیس خورها با شعار مرگ بر موسوی برآن دامن زدند. برماست تا امشب با غریو الله اکبر بر پشت بام منازل پاسخ این اراجیف را بدهیم و به استقبال ۲۲خرداد سالروز کودتا برویم. همراه شو ایرانی. این سرزمین چشم به ما دارد!

هم اکنون چرندیات محمود احمدی نژاد از صدا سیمای ضرغامی

محمود چاخان با اشاره به سخنان خیمینی گفت امام فرموده بودند امکان دارد عده ای با چا‍پلوسی از من تاییدیه گرفته باشند (اشاره به مهندس موسوی)‌ اما این دلیل بر انقلابی بودن آن فرد نمی شود!‌!‌ میزان حال فعلی افراد است‌! آقای احمدی نژاد این چه امامیست که ۸ سال نخست وزیر منتخبش را چشم بسته تایید کرده ؟؟!! همچنین او با اشاره به کل دنیا همه را دشمن خطاب کرد و خود را خادم امام زمان و حکومت را حکومت عدل علی نامید..!!

۱۳۸۹ خرداد ۱۳, پنجشنبه

بیانیه دانشجویان دانشگاه آزاد تهران مرکز در سالگرد هجوم وحشیانه به دانشجویان تهران مرکز و ۲۲ خرداد

دانشجویان دانشگاه آزاد تهران مركز در سالگرد هجوم وحشيانه به دانشجويان تهران مركز و 22 خرداد اقدام به صدور بیانیه ای کردند که متن آن به شرح زیر است:

«از خاک سکوت آتش فریاد بسازیم»

خرداد ماه حاثه هاست در تقویم این سرزمین و ما به خرداد پر از حادثه عادت داریم....

سال هاست دانشگاه ، این قلب تپنده ی ظلم ستیز در مقابل دشمنان دیرینه آزادی قد علم کرده و فریاد آزادی خواهی دانشجویان این خاک مقدس خواب آسوده از چشمان ظلم اندیشان چکمه پوش چماق به دست ربوده است.در پی اعمال سرکوب و فشار های فرا قانونی بر قشر همیشه بیدار جامعه که مسئولیت فریاد های در گلو خفته مردم برای بر قراری جامعه ای آزاد و برابر را بر دوش میکشد برای چندمین بار چماقداران به ساحت مقدس دانشگاه حمله ور شدند و در آستانه سالگرد حمله وحشیانه شان در 13 خرداد سال 88 بار دیر جای سیلی وحشیانه شان در اول خرداد بر چهره همیشه مظلوم دانشکده فنی تهران مرکز ماند.از نیم قرن پیش که چنگال دیکتاتوری سینه سه یار دبستانیمان را درید و دانشگاه را به خون مقدسشان گلون کرد ، آموخته بودیم که مزدوران زر اندوز زور مدار پاسخ همراهی و همصدائی ما را جز به خشم و خشونت نخواهند داد.چون ما نه چون آنان سودای زر در سر داریم و نه جز قلم و زبانمان سلاحی داریم و نه در مسیرمان با نقاب تزویر طی طریق میکنیم... این .دیکتاتوریست که نقاب عوض میکند ، گاهی در کلیسا ، گاهی با چکمه و امروز با ريا و تزوير .
در آستانه اولین سالگرد این فاجعه خونین ، بار دیر شاهد رفتار های استالینی از سوی اقتدار گرایان هستیم، که پا را از سرکوب دانشجویان فرا تر گذاشته و با یورش به دفتر رسمی یک سازمان قانونی "دفتر هیات امنای دانشگاه آزاد اسلامی " بار دیگر یادی از خود در بر گهای تاریخ سیاه دیکتاتوری بر جای گذاشتند. البته این سنت تمامی دیکتاتور های تاریخ است که به جای عقل مشت در سر دارند.جای بسی تاسف است که امروز رياست دانشگاه آزاد تهران مركز «دكتر گذشتي» و تشکل های شبه نظامي مدعی جریان دانشجویی در دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز که خود و همفکرانشان در صف اول برخورد با حرکت های دانشجویی یوده و فجایعی چون 13 خرداد ، 21 مهر ، 16 آذر ودر آخرین اقدام خوداول خرداد را در دانشکده فنی واحد تهران مرکز به خاك و خون كشيدند،جزء روشنترین نقاط پرونده عملکردیشان است دم از اسلام و عدالت علوی میزنند.سه دهه است که از جمهوریت نظام چیزی نمانده ، لا اقل اسلام مردم را رها کنید.
نماد این بی عدالتی در حق دانشگاه و دانشجو را میتوان در انتصاب اخیر ریاست دانشکده فنی واحد تهران مرکز را دید. که جناب افتخاری بازوی راست نیروهای امنیتی و سرکوب در حریم مقدس دانشگاه ست برای اعمال خشونت های بیشتر در حق دانشجویان.
ما دانشجويان تهران مرکز ضمن محکوم کردن فشار های مضاعف بر دانشجویان در سال جاری وسالگرد واقعه 13 خرداد یاد آوری موارد زیر را هم چنان نه از طریق متوسل شدن به مراجع قدرت داخل و خارج دانشگاه ، بلکه با اصرار قاطعانه و اتکا به نیروی اراده ، آگاهی و ایمانمان به دموکراسی و عشقمان به آزادی بیان و اندیشه ضروری میدانیم:

يك)بر اساس اصل 27 قانون اساسی جمهوری اسلامی ، هرگونه تجمع و اعتراض بدون حمل سلاح و به گونه ای که مخل مبانی اسلام نباشد آزاد است و بر این اساس بازداشت کلیه دانشجویان کشور را که در تجمعات دانشگاه ها شرکت کرده اند نقض صریح قانون دانسته و خواستار آزادی فوری و بی قید و شط تمامی بازداشت شدگان هستيم.

دو)اعلام همبستگی با تمامی یاران دربندمان که فاصله مان دیواریست به بلندای آزادی و پهنای شجاعت در تاریخ این سرزمین ، سرزمینی که در آن مزد آزاد اندیشی زندان است و شکنجه.علی ملیحی ، مهدي خدايي ،سینا گلچین ، ميلاد اسدي،آره مجید توکلی ، کوهیار گودرزی ،بهاره هدایت و......

سه)در آستانه سالگرد انتخابات مهندسي شده 22 خرداد با تمامی اسیران در بند دیکتاتوری و عزیزانمان كه کشته شدند عهد میبندیم که تا ویران کردن تمامی دیوار های ظلم و جور ، دست از مبارزه نخواهیم کشید و روز ها را با هم پیوند میدهم و خونمان را جوهر قلمهایی میکنیم که آزادی ایران سبز را در صفحات تاریخ بنگارد.

این موج به پا خاسته آخر دریا شده و میهنی آباد بسازیم

جنبش سبز تهران مرکز 11 خرداد 89